دین و اندیشه > قرآن و عترت

نحوست سیزده از دیدگاه قرآن و روایات



به گزارش خبرنگار مهر، سیزده بدر، سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن‌های نوروزی است. در تقویم رسمی ایران این روز، روز طبیعت نامگذاری شده است و از تعطیلات رسمی است. مردم در این روز، از خانه‌های خود بیرون می آیند تا دست در دست طبیعت بگذارند و در آغوش سخاوتمند او جای گیرند.

سیزده بدر، سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن‌های نوروزی است. در تقویم رسمی ایران این روز، روز طبیعت نامگذاری شده است و از تعطیلات رسمی است. مردم در این روز، از خانه‌های خود بیرون می آیند تا دست در دست طبیعت بگذارند و در آغوش سخاوتمند او جای گیرند.

نحس بودن ایام از نگاه قرآن

تنها در دو مورد از آیات قرآن، به مسئله‌ی «نحوست ایام» اشاره شده است:

آیه‌ی ۱۹ سوره‌ی قمر: «انا أرسلنا علیهم ریحاً صرصراً فی یوم نحس مستمر»؛
ما تند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم.

آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی فصلت: «فارسلنا علیهم ریحاً صرصراً فی ایامٍ نحسات»؛
مانند بادی سخت و سرد در روزهای شومی بر آن‌ها مسلط ساختیم.

با دقت در این آیات درمی یابیم که هر چند با توجه به سیاق آیات در داستان قوم «عاد» – که این دو آیه مربوط بدان است – و با توجه به این که «نحس و نحسات» به خود «یوم و ایام» نسبت داده شده اند، استفاده می‌شود که نحوست و شئامت، مربوط به خود آن زمانی است که در آن زمان، باد به عنوان عذاب بر قوم عاد وزید و آن زمان، ۷ شب و ۸ روز پشت سر هم بوده که عذاب به طور مستمر بر آنان نازل می شده است، اما از آیات چنین برنمی آید که این تأثیر و دخالت زمان به نحوی بوده که با گردش هفته‌ها، دوباره آن زمان نحس برگردد.

قابل توجه این که، در نقطه‌ی مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره ی شب قدر می‌فرماید: «انا انزلناه فی لیله مبارکه؛ ما قرآن را در شبی پر برکت نازل کردیم.»

و پر واضح است که مبارک بودن آن شب و سعادتش نه از جهت آن زمان خاص بلکه از این جهت بوده که آن شب به نوعی مقارن با اموری بزرگ و پر برکت بوده است؛ اموری همچون نزول قرآن، نزول ملائکه، روح و سلام بودن آن شب و… و برگشت معنای سعد و مبارک بودن آن شب به این است که عبادت در آن شب، دارای فضیلت بسیار است و ثواب عبادت در آن، قابل قیاس با عبادت در سایر شب‌ها نیست و در آن شب، عنایت الهی به بندگانی که متوجه ساحت عزت و کبریایی شده اند، نزدیک تر است.

به این ترتیب واضح است که قرآن جز اشاره‌ی سربسته ای به این مساله نداشته و اثبات نحوست بعضی از ایام خاص، از قرآن قابل استفاده نیست.

نحسی روزها از نگاه روایات

با مراجعه به کتب روایی و جوامع حدیثی شیعه مشاهده می‌کنیم که روایات بسیاری درباره ی سعد و نحس ایام هفته و سعد و نحس ایام ماه‌های عربی و نیز ماه‌های فارسی و رومی رسیده که در نهایت کثرت است و به عنوان نمونه در جلد چهاردهم از کتاب «بحار الانوار» تعداد زیادی از آن احادیث نقل شده است.

در بررسی این روایات، سه نکته قابل ذکر است:

بیش‌تر این احادیث علی رغم نقل در جوامع حدیثی، ضعیف اند، چون یا مرسل و بدون سند هستند و یا این که قسمتی از سند را ندارند، هر چند که بعضی از آن‌ها سندی معتبر دارد، البته به این معنا که خالی از اعتبار نیست اما از طرفی دلالت آن‌ها بر نحوست ذاتی نیز، تمام نیست.

با دقت در روایاتی که ایام خاصی را نحس می‌شمارد، از آن جمله چهارشنبه هر هفته، چهارشنبه‌ی آخر ماه، ۷ روز از هر ماه عربی و ۲ روز از هر ماه رومی و امثال آن، روشن می‌شود که در بسیاری از آن‌ها، علت این نحوست هم ذکر شده و آن عبارت است از این که در این روزهای نحس، حوادث ناگواری به طور مکرر اتفاق افتاده، آن هم ناگوار از نظر دینی، از قبیل:
رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) و انداختن حضرت ابراهیم (علیه السلام) در آتش و یا نزول عذاب بر فلان امت و خلق شدن آتش و امثال این ها.
از این رو علت نحوست اتفاق‌هایی است که در این ایام رخ داده است نه این که آن قطعه از زمان نحوست ذاتی داشته باشد.

از مجموع این روایات چنین برمی آید که مقصود اسلام از بیان مسأله‌ی سعد و نحس ایام، توجه دادن مسلمین به این حوادث است، تا از نظر عمل، خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند و از حوادث مخرب و روش بنیان گذاران آن‌ها فاصله گیرند.

خلاصه این که، در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد.

بعضی از علما نیز آن روایاتی را که نحوست بعضی از ایام را مسلم گرفته، حمل بر تقیه کرده ‏اند و خیلی هم بعید نیست، برای این که تفأل به زمان‌ها و مکان‌ها، اوضاع و احوال و شوم دانستن آن‌ها از خصایص اهل سنت است؛

خرافات بسیار نزد عوام از امت‌ها و طوایف مختلف آنان یافت می‌شود و از قدیم الایام تا به امروز این خرافات در بین مردمان مختلف رایج بوده و حتی در بین خواص از اهل سنت در صدر اول اسلام روایاتی بوده که آن‌ها را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت می‌دادند.



منبع:مهر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا