مروری بر ۶ اثر سه روز نخست جشنواره در شیراز
جشنواره فیلم فجر شیراز قدمتی ۲۴ ساله دارد و یکی از شهرهایی است که از دهه ۸۰ همزمان با جشنواره تهران میزبان بخشی از فیلمهای هر دوره است.
استقبال از این جشنواره اگر چه در طی سه سال گذشت کمتر از پیش بود، اما امسال و با تغییرات مدیریت و برنامهریزی در استان فارس مجددا رونقی تازه با حضور علاقه مندان و اهالی رسانه یافته است هرچند که فیلمهای این دوره به نسبت دورههای پیشین از لحاظ کیفی چندان رشدی نداشته است.
در سه روز نخست جشنواره فیلم فجر در شیراز و در تالار حافظ که میزبان اهالی رسانه و هنر است ۳ انیمیشن و سه فیلم به نمایش درآمده است که علاوه بر نمایش همه روزه در جلسات نقد و بررسی به آنها با حضور مخاطبان به آنها پرداخته شده است.
انیمیشنهای «پسر دلفینی ۲»، «ژولیت و شاه» و «افسانه سپهر» در کنار فیلمهای «چشم بادومی»، «ماریا» و «تاکسیدرمی» ۶ عنوان سه روز نخست را تشکیل میدهد.
تلاشها برای خلق انیمیشن ایرانی
انیمیشن در جهان امروز بخش قابل توجهی از تولیدات را تشکیل میدهد که استقبال از برخی از آنان در جهان نشانگر میل مخاطبان خصوصا مخاطبان کودک و نوجوان است.
اگر تا سالها مشکلات مربوط به امکانات فنی و تکنولوژی باعث شده بود تا انیمیشنهای ایرانی نتواند آنچنان که باید مورد توجه قرار بگیرد، رشد تکنولوژی و حضور نیروهای متخصص وجوان باعث شده است تا شاهد موفقیت و استقبال این انیمیشن ها توسط مخاطبان باشیم.
اولین نسخه «پسر دلفینی» که علاوه بر استقبال خوب توانست به اثری در بیننده و پرفروش تبدیل شد انیمیشنی با هزینه تولید ۱۵ میلیارد تومانی که توانست چندین برابر هزینه تولید را در اکران داخلی و خارجی به دست آورد. «پسر دلفینی۲» از منظر گرافیکی و تکنیکی، اگرچه از نسخه اول پیشرفتهای ویژهای داشته اما همچنان در حال تکامل است.
هرچند از لحاظ طراحی محیطی و شخصیتها در برخی از بخشها دچار تکرار میشود. این امر به ویژه در فضاهایی که نیاز به دقت بیشتر در جزئیات دارند، خود را نمایان میکند. با این حال، استفاده از رنگهای زنده و طراحیهای جذاب همچنان باعث میشود که فضای داستان زنده و پویا به نظر برسد. با این همه طراحی فضا و رنگبندی و طراحیها آن را به اثری پویا و قابل توجه بدل میکند.
یک فرنگی در تهران قاجاری
انیمیشن« ژولیت و شاه» به کارگردانی و نویسندگی اشکان رهگذر یکی دیگر از انیمیشنهای حاضر در این دوره از جشنواره است که بر خلاف سایر تولیدات این سالها از تکنیک دو بعدی بهره برده است.
این انیمیشن بیشتر از آنکه برای مخاطب کودک باشد برای مخاطب جوان و بزرگسال قابل توجه است و روایتی از داستان آمدن تئاتر اروپایی به ایران است. داستان آمدن بازیگری به نام ژولیت که از قضا توجه شاه قجر را به خود جلب میکند. مواجه با این پدیده غریب یعنی بازیگری یک زن در تئاتر آن هم در دورهای که زنان بدون روبنده اجازه خروج از خانه را نداشتند، ماجراهای طنزی را به وجود میآورد که دستاویزی برای ساخت این اثر شده است.
استفاده از عناصر فرهنگی و همچنین استفاده از موسیقی و صدا پیشگان نام آشنا یکی از برگ های برنده این انیمیشن است هرچند که بنا بر نظر بسیاری از مخاطبان در داستان می توانست به شکلی بهتر عمل کند و پیشینه هنرهای نمایشی در ایران را محور کار قرار دهد.
سفر قهرمان جوان و یوز ایرانی
انیمیشن «افسانه سپهر» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی دیگر انیمیشن این دوره است، این گروه که سال قبل انیمیشن دیگری نیز با عنوان «شمشیر و اندوه» در جشنواره داشت، امسال داستانی دیگر را محور فعالیت قرار داده است و با استفاده از توان صداپیشگان جوان در کنار صدا پیشگان نام آشنا و قدیمی، استفاده از موسیقی ایرانی و فضاسازی و تلاش در جهت استفاده از توان فنی در صداگذاری و خلق شخصیتها، اثری قابل توجه را عرضه کرده است.
انیمیشن «افسانه سپهر» داستان پسر نوجوانی به نام «سپهر» است که به همراه یوزپلنگ خود، برای نجات پدر و مادرش به نبرد با هیولاهای خطرناک میرود و مضامین مختلفی از جمله شجاعت، خانواده و تلاش در این انیمیشن که بر اساس الگوی سفر قهرمان طراحی شده است قطعا میتواند ارتباطی موثر با مخاطبان کودک و نوجوان داشته باشد.
بخش عمدهای تولیدات و جدول پربینندهها در جهان را انیمیشنهای بلند تشکیل میدهد، با توجه به پیشینه غنی داستان و ادبیات کهن در ایران قطعا نکته ویژه به مقوله انیمیشن ایرانی و حمایت از تولیدات تازه میتواند هم در توسعه و بازاریابی این آثار و هم در فرهنگسازی نقشی اساسی داشته باشد.
فیلم اولیهای بدون شگفتی
یکی از نکات ویژه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور آثار کارگردانان جوان و تولیدات نخست کارگردانان است، موردی که در برخی دورههای جشنواره فیلم فجر بدل به شگفتیهای هر دوره شدند و اکثرا در اکران عمومی توانستند مخاطبان بسیاری را با خود همراه کنند.
در این چند روز و دیدن برخی آثار نخست تاکنون شاهد شگفتی در این آثار نخست نبودیم و همچنان به دیدن سایر آثار امید داریم.
شکاف بین نسلها
فیلم چشم بادومی نخستین ساخته ابراهیم امینی نویسنده، بازیگر و بازیگردان جوان سینمای ایران است.
فیلمی که اثری قابل احترام و شریف در شرایط فعلی سینمای ایران است که تلاش میکند به عنوان اثری مستقل دغدغه امروز جامعهاش را بیان کند که در نظر اول روایتی از سرگشتگی نسل امروز است و توجه به رویاهای این نسل و تقابل آن در مقابل نسل های قبلی قطعا یکی از موضوعات مهم سینمای ایران است.
روایت خطی فیلم داستان دختری دلبسته یک خواننده و گروه رپ کرهای است که بر اساس یک کامنت تصمیم میگیرد در کنسرت تازه این خواننده در سئول شرکت کند و در این مسیر به مشکلات بسیاری بر میخورد.
روایت داستانی فیلم از همین نقطه آغاز میشود اما دوگانگی در روایت از طریق نریشن که هم از سوی پدربزرگ (مهدی هاشمی) و هم سوی نقش دختر نوجوان بر تصویر شنیده میشود نمیتواند مخاطب را در یک مسیر منسجم برای فهم داستان قرار دهد. از طرفی موضوعات مختلفی که در فیلم در تقابل با هم قرار میگیرد به آرامی موضوع اصلی را به حاشیه میراند.
با این حال نباید از این نکته غافل شد که فیلم «چشم بادومی» در مجموع از حد اولین ساخته کارگردان بالاتر است، در مقایسه با آثار متاخر برخی فیلمسازان کارکرده عناصری قابل توجه دارد.
یک موضوع داغ و یک پرداخت سرد
ماریا اولین فیلم بلند اصغری ازغدی در مقام کارگردان است. ماریا داستانی عالی برای خلق یک موقعیت سینمایی دارد، تکهای از فیلم تمرین بازیگری یک دختر جوان علاقهمند به بازیگری در نقش یک روسپی خیابانی، به طور ناخواسته پخش شده و هیچکس باور نمیکند که این فیلم تنها یک تمرین بازیگری بوده است.
همین خلاصه داستان قطعا تعلیق و کشش بسیاری برای مخاطب ایجاد میکند تا این داستان را تا انتها دنبال کند. اما هرچه داستان پیش میرود گویی از داستان اصلی خود فاصله میگیرد.
هرچه نیمه نخست فیلم پر از کشش برای دنبال کردن ماجرای تصادف و شناخت دختر است اما به مرور ازدیاد قاب های ثابت در تصویر و عدم پیشرفت منطقی داستان در کنار عدم فهم دلایل مرد برای دنبال کردن داستان و ریتم کند باعث میشود مخاطب را دچار ملال کند.
فیلم در نیمه نخست تعلیقهای به جایی دارد، مخاطب مدام از خود درباره آدمها، روابط و گذشته سئوال میپرسد و در ذهنش با ارتباط برقرار کردن میان عناصر داستان سعی در حل معما دارد. اما دقیقا از نیمه دوم این اشتیاق در مخاطب از دست میرود چرا که هیچ نشانه تازهای در داستان یا شخصیت به او ارائه نمیشود.
فیلم از لحاظ قاببندی، نورپردازی و فرم اثری قابل توجه است و نوید حضور یک کارگردان با دانش را میدهد هرچند که «ماریا» موارد و نشانههای بسیاری در درام را مطرح و در نهایت به آن نمیپردازد اما فیلمی قابل احترام است که شاید در یک تدوین مجدد بتواند بخشی از مشکلات روایت و ریتم خود را برطرف کند.
سردرگمی و دیگر هیچ
تاکسیدرمی نمونه تلاش بدون ضرورت است، فیلم میان کمدی و جدی در نوسان است نه شوخیهایش باعث خنده از ته دل میشود و نه در فضای جدی حرف تازهای دارد.
از طرفی قابلیت هجویههای فانتزی را هم ندارد، نگاه تمثیلی و سمبولیستی به وقایع تاریخی وقتی داستان و شخصیت اصلی قابلیت کافی برای پرداخت ندارد، عملا دچار یک سردرگمی است.
تاکسیدرمی داستان سادهای دارد که مشخص نیست چرا و بر اساس کدام ضرورت درام باید در در یک دوره تاریخی خاص بگذرد؟
خلاصه خطی مشخص است، فردی قصد خروج از کشور را دارد اما چون تحت تعقیب است متوسل به راهی عجیب و پذیرفتن پیشنهادی غریب میشود.
کل روایت همین است و هرچه در مسیر فیلم میبینیم همین روایت آن هم بهصورت تکراری و میان اتفاقاتی است که تلاش شده فضایی فراذهنی هم به آن افزوده شود.
فیلم اگر چه در تصویر و جلوههای بصری و خصوصا طراحی رنگ و نور قابل توجه و دیدنی است اما به دلیل ضعف در داستان مخاطب در میان قصه سردرگم است.
حضور و استفاده از تکرار همان مدل بازیهایی که پیش از این توسط مجید صالحی و حسن معجونی و هادی کاظمی در تلویزیون دیدیم هم به فیلم کمکی نکرده است.
واقعیت این است که تاکسیدرمی یک فیلم سردرگم است که نه در روایت داستان و نه در شخصیت پردازی حرفی برای گفتن ندارد.
انتهای پیام