دو گنجینه طبیعی ایران به شدت در تهدید
ارتباط فردا: دانشگاه مازندران و پژوهشکده مردمشناسی در نشستی با نگاهی میانرشتهای به بررسی روند ثبت جنگلهای هیرکانی به عنوان میراث جهانی یونسکو و چالشهای زیستمحیطی دریای کاسپین پرداختند. سخنرانان با تأکید بر ارزشهای منحصر به فرد آثار ثبتشده، با یادآوری اهمیت روایتهای فرهنگی و اسطورههای محلی در حفظ اکوسیستمهای ارزشمند و ضرورت همگامسازی سیاستهای ملی با مشارکت جامعه محلی، راهکارهایی برای توسعه پایدار و حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی منطقه ارائه دادند.
نشست «سمپوزیوم منظر فرهنگی دریای کاسپی و جنگل هیرکانی»، در آستانه اجلاس کشورهای دریای خزر که در ۲۹ بهمن ماه جاری برگزار خواهد شد، در همکاری دانشگاه مازندران و پژوهشکده مردمشناسی برگزار شد.
سیدمحسن حسینی، استاد دانشگاه تربیت مدرس و مدیر تهیه پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی در یونسکو، به تشریح روند و اهمیت این ثبت جهانی پرداخت و با اشاره به جایگاه ایران بهعنوان یکی از کشورهای برتر از نظر تعداد آثار ثبتشده در میراث جهانی، یادآور شد: ایران با ۲۸ اثر ثبتشده در یونسکو جزو ۱۰ کشور نخست جهان در این زمینه است.
او به نقش تاثیرگذار افرادی همچون پروفسور شهریار عدل، دکتر محمدحسن طالبیان و پروفسور احمد جلالی در تهیه و ثبت پروندههای مختلف در یونسکو اشاره کرد و با ارائه توضیحاتی درباره آثار تاریخی ثبتشده در یونسکو همچون تخت جمشید، نقش جمشید، زیگورات چغازنبیل و گنبد قابوس، تأکید کرد: هر اثری که در یونسکو ثبت میشود، باید دارای ارزش جهانی منحصر به فرد (OUV) باشد. بهعنوان نمونه، ارگ بم بهعنوان بزرگترین سازه آجری جهان و شهر سوخته بهعنوان محل کشف اولین انیمیشن، چشم مصنوعی و جراحی مغز در جهان است.
حسینی در ادامه به اهمیت اکوسیستم جنگلهای هیرکانی پرداخت و آن را یک «معجزه اکولوژیک» در محاصره بیابانهای ایران دانست و گفت: این جنگلها با قدمتی بین ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال، یکی از کانونهای داغ تنوع زیستی جهان هستند.
این استاد دانشگاه به حضور گونههای نادر گیاهی و جانوری همچون پلنگ ایرانی، خرس قهوهای و سمندر گرگانی در این جنگلها اشاره کرد و افزود: این اکوسیستم به دلیل تأثیرپذیری از تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی به حفاظت بیشتری نیاز دارد. ثبت جهانی این جنگلها باعث افزایش بودجه حفاظتی و ارتقای جایگاه بینالمللی آنها شد. همچنین این اقدام به برطرف شدن تعارضات مدیریتی، از جمله جلوگیری از عبور جاده از پارک ملی گلستان، کمک شایانی کرده است.
![دو گنجینه طبیعی ایران به شدت در تهدید](https://ertebatfarda.ir/wp-content/uploads/2025/02/63265331.jpg)
چالشها و دستاوردهای ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی
مدیر تهیه پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی به چالشهای متعدد در فرآیند ثبت این جنگلها اشاره کرد و گفت: جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۰۴ تلاش کرد تا این جنگل را به نام خود ثبت کند. آذربایجان بر چهار شرط اساسی شامل استفاده از املای ترکی، نامگذاری پرونده با اولویت آن کشور و ارائه پرونده مشترک پافشاری میکرد که ایران هیچکدام را نپذیرفت؛ چرا که دو میلیون هکتار از این جنگل در ایران قرار دارد و ۵۰ هزار هکتار از آن در آذربایجان قرار گرفته است. با مذاکرات متعدد و ارائه مستندات قوی، ایران توانست پرونده مستقل خود را پیش ببرد و در نهایت در سال ۲۰۱۹ جنگلهای هیرکانی به نام ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. ایران همچنان ظرفیت بالایی برای ثبت آثار طبیعی و فرهنگی دارد و باید از این فرصتها برای حفظ میراث گرانبهای خود استفاده کند.
او به ارزش ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی توسط یونسکو اشاره کرد و با تاکید بر اهمیت مطالعات گسترده پیش از ارائه پرونده به این سازمان، گفت: ثبت جهانی میراث طبیعی و فرهنگی نیازمند همکاری محققان و مسئولان در حوزههای مختلف است.
مدیر تهیه پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی با اشاره به اینکه یونسکو دستهبندیهایی برای ثبت میراث جهانی دارد، افزود: میراث طبیعی (مانند جنگلهای هیرکانی و بیابان لوت)، میراث فرهنگی (مانند تخت جمشید و ارگ بم) و میراث ترکیبی (آثاری که ویژگیهای طبیعی و فرهنگی دارند که ایران هنوز اثری در این دسته ندارد) جزو این دستهبندی هستند.
او سپس به مفهوم میراث ناملموس اشاره کرد و یادآور شد: این نوع میراث به سازه یا مکانی خاص محدود نمیشود. به عنوان نمونه «نوروز» و «سوزندوزی ترکمن» که میراث مشترک ایران با سایر کشورهاست، در این دسته تعریف میشود.
حسینی با اشاره به ثبت مشترک نوروز بین ۱۳ کشور، بیان کرد: اینگونه اقدامات میتواند دیپلماسی دوستی بین ملتها را تقویت کند، اما در صورتی که کشورهای همسایه سنت دزدی فرهنگی نداشته باشند.
او به نحوه ارزیابی یونسکو پرداخت و اظهار کرد: اگر مدیریت آثار ثبت شده نامناسب باشد، آن آثار در فهرست میراث در خطر قرار میگیرند و حتی ممکن است از فهرست خارج شوند. برای جنگلهای هیرکانی و دیگر آثار ثبت شده در ایران خوشبختانه هنوز چنین اتفاق نیفتاده است. اما باید سالانه از وضعیت این آثار گزارشهایی به یونسکو ارائه شود، تصاویر ماهوارهای و گزارشهای رسانهای نیز در این ارزیابیها تأثیرگذارند.
![دو گنجینه طبیعی ایران به شدت در تهدید](https://ertebatfarda.ir/wp-content/uploads/2025/02/62542152.jpg)
در ادامه، علیرضا حسنزاده، دانشیار پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: متاسفانه بحث پایش خیلی در ایران جدی گرفته نشده است. بهطور مثال، پژوهشی که در سال گذشته درباره لنجسازی انجام شد (لنجی که ما ثبت جهانی کردهایم) وضعیت خیلی درخشانی را توصیف نمیکند. یکی از پیامدهای این مسئله، مهاجرت ناخدایان لنجهای سنتی ما به حاشیه جنوب خلیج فارس است. آنجا نیاز به ناخدا دارند، اما ظاهراً ما در حال از دست دادن این مهارت بومی هستیم.
او در ادامه به نکاتی مهم درباره نقش منظر فرهنگی دریای مازندران و جنگل هیرکانی در حفظ هویت و پایداری محیط زیست پرداخت و یادآور شد: این دو اکوسیستم نهتنها از نظر طبیعی بلکه از منظر فرهنگی نیز به هم پیوند خوردهاند و اهمیت فراوانی دارند.
حسنزاده به وضعیت بحرانی دریای مازندران اشاره کرد و گفت: امروزه دریای مازندران با مسائل متعددی مانند آلودگی صنعتی، کاهش تنوع زیستی و پرداخت نشدن حقآبه مواجه است که این مشکلات باعث خشکی تدریجی این دریا شده است. در مقایسه با جنگل هیرکانی، تحقیقات بسیار کمتری درباره دریای مازندران صورت گرفته است و این کمتوجهی منجر به کاهش روایتها و حافظه فرهنگی مرتبط با این دریا شده است.
او با اشاره به پروژهای که در زمینه «منظر رودخانه در استان گیلان» در دست دارد، گفت: جنگل هیرکانی و دریای مازندران بهعنوان دو اکوسیستم همپیوند، نمونهای از منظرهای فرهنگی ارزشمند هستند که به شکل پایدار رابطه انسان و محیط زیست را شکل دادهاند. این منظرها در گذشته نهتنها معیشت جوامع بومی را تأمین میکردند، بلکه فرهنگ و روایتهای اسطورهای مهمی را به وجود آوردهاند.
نقش روایتهای اسطورهای در حفظ محیط زیست
این مردمشناس به نقش روایتهای فرهنگی در حفاظت از محیط زیست پرداخت و افزود: در جهان پیشامدرن، ما از سه مکانیزم اصلی برای حفظ محیط زیست استفاده میکردیم؛ رواییسازی، قدسیسازی و آیینیسازی. این مکانیزمها باعث میشد مردم به طبیعت احترام بگذارند و آن را حفظ کنند. جنگل هیرکانی و دریای مازندران هر دو دارای اسطورهشناسی غنی هستند که نقش مهمی در حفظ این اکوسیستمها داشتهاند. بهعنوان مثال، ما در این جنگلها، «ببر مازندران» را داشتیم. اصطلاح محلی آن «شیر سرخ» یا «سرخشیر» بود. چرا چنین نامگذاریای اتفاق افتاده است؟ زیرا در محیط اقلیمی مازندران، شیر وجود نداشت. شیر مخصوص فلات مرکزی ایران بود، بنابراین ببر مازندران جایگزین آن شد. ببر مازندران در باورهای محلی، ضد جادوی سیاه (Black Magic) و نماد زندگی محسوب میشد.
اسطورههای جنگل هیرکانی و دریای مازندران
حسنزاده درباره اسطورههای جنگل هیرکانی توضیح داد: یکی از مهمترین فیگورهای اسطورهای این جنگل «سیاه گالش» است که بهعنوان حامی چهارپایان و نماد برکت شناخته میشود. سیاه گالش اجازه نمیدهد حیواناتِ آبستن، شکار شوند و به نوعی حافظ تعادل زیستمحیطی جنگل هیرکانی است. او همچنین بهعنوان رابطی خضر گونه میان ییلاق و قشلاق عمل میکند و حافظ سنتهای معیشتی پایدار این منطقه است.
او در ادامه درباره اسطورههای دریای مازندران گفت: یکی از چهرههای اسطورهای مهم این دریا «میر ماهی» است که حافظ ماهیان و پریان دریایی است. میرماهی همچون «سیاه گالش» قدرت تغییر کالبد دارد و از صید بیرویه ماهیان جلوگیری میکند. در روایات محلی آمده که اگر میرماهی صید شود، پریان گرداگرد کشتی جمع میشوند و از صیاد میخواهند او را آزاد کند؛ چرا که در غیر این صورت دریای مازندران دچار پریشانی و مرگ خواهد شد.
نیازمند زنده کردن روایتهای فرهنگی دریای مازندران و جنگل هیرکانی هستیم
حسنزاده به ارتباط میان جنگل هیرکانی و دریای مازندران اشاره و بیان کرد: چاهها و رودخانهها بهعنوان کانالهای ارتباطی، این دو اکوسیستم را به هم متصل میکنند و روایتهای اسطورهای نیز میان این دو سفر میکنند. این ارتباط نشاندهنده پیوند عمیق فرهنگی میان جنگل و دریاست. احترام به محیط زیست و حفظ آن از طریق گفتمان زیستسالارانه و آیینهای فرهنگی ممکن است. ما نمیتوانیم توسعه پایدار داشته باشیم تا زمانی که آیینها و فرهنگ ما زیستسالارانه نباشند.
در بخش پایانی سخنرانی، حسنزاده به پرسشی درباره ارتباط روایتهای فرهنگی و نقد ساختار سیاسی پاسخ داد و گفت: پارادایم توسعه پایدار بر اهمیت سرمایه فرهنگی تأکید دارد. اگر بخش شناختی جامعه (روایتها و ارزشها) با قوانین و بخش اجرایی فاصله داشته باشد، توسعه ناپایدار خواهد بود. جوامع بومی توانستهاند محیط زیست خود را حفظ کنند زیرا میان شناخت و عملشان سازگاری وجود داشته است.
حسنزاده تأکید کرد: ما نیازمند زنده کردن روایتهای فرهنگی مرتبط با دریای مازندران و جنگل هیرکانی هستیم. بدون این روایتها، میراث طبیعی و ملموس ما زنده نخواهد ماند. این روایتها بخشی از هویت ما هستند و وظیفه ماست که آنها را حفظ و احیا کنیم.
![دو گنجینه طبیعی ایران به شدت در تهدید](https://ertebatfarda.ir/wp-content/uploads/2025/02/62696831.jpg)
کاسپین یا خزر؟
سپس عبدالعلی موحدیان، رئیس دانشکده علوم دریایی دانشگاه مازندران، به اینکه چرا نام «کاسپین» اهمیت بیشتری نسبت به «خزر» پیدا کرده است، پرداخت و گفت: نام «کاسپین» ریشه کهن ایرانی دارد و خوشبختانه امروزه در محافل علمی و حتی جامعه عمومی بیشتر به این نام توجه میشود. امیدواریم که استفاده از این نام ایرانی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
وضعیت زیستمحیطی دریای کاسپین
موحدیان درباره وضعیت زیستمحیطی دریای کاسپین توضیح داد: دریای کاسپین متاسفانه به دلیل کاهش سطح آب و آلودگی رودخانههای ورودی، با چالشهای جدی روبهروست. بسیاری از ماهیان، مانند ماهی سفید و ماهیان خاویاری که وابسته به رودخانهها برای تخمریزی هستند، به دلیل تخریب رودخانهها و آلودگی مسیرها در خطر انقراض قرار دارند. تغییرات اقلیمی، گرمایش زمین و بهرهبرداری بیرویه از منابع آب شیرین اطراف دریا از دلایل اصلی این کاهش هستند. رودخانه ولگا که تأمینکننده اصلی آب دریای کاسپین است، به شدت تحت تاثیر تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی قرار گرفته است. طبق پیشبینیهای انجامشده، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، تا پایان قرن ۲۱ حدود ۸ تا ۱۸ متر کاهش سطح آب دریای کاسپین را خواهیم داشت که این موضوع بخشهای وسیعی از دریا را خشک خواهد کرد.
موحدیان با تاکید بر اینکه باید بهرهبرداری بیرویه از منابع آب متوقف شود، افزود: دیپلماسی آب در سطح منطقهای نیز ضروری است تا کشورهای همسایه متعهد به تامین حقابه محیطزیستی دریا شوند. همچنین مقابله با گرمایش زمین و گازهای گلخانهای باید به طور جدی در دستور کار قرار گیرد.
این استاد دانشگاه طرحهای انتقال آب از دریای کاسپین خطرناک و ناپایدار دانست و گفت: انتقال آب به مناطق دیگر تعادل اکوسیستمی دریا را برهم میزند و حتی در صورت بروز مشکلاتی مانند زلزله یا قطع مسیر انتقال، ممکن است فجایع انسانی و زیستمحیطی رخ دهد.
دریای کاسپین در چشمانداز ایران باستان
مهرداد ملکزاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، از دیگر سخنرانان این نشست، درباره «دریای کاسپین در چشمانداز تاریخ و فرهنگ ایران باستان» سخن گفت و افزود: معتقدم اگر گذشته خود را نشناسیم، نمیتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم. باید بدانیم چه بر سر ما گذشته تا از آن درس بگیریم و آینده را بهتر بسازیم.
او سپس درباره نامگذاری دریای شمال ایران توضیح داد: این نامگذاری خود داستانی دارد. من سال ۱۳۸۶ در دانشگاه تهران سخنرانی با عنوان «کاسپین، خزران و ماجرای نام دریای مازندران» داشتم. نام این دریا همواره محل بحث بوده و دیدگاههای متنوعی درباره آن مطرح شده است. امروز هم دیدیم که یکی از سخنرانان به اصرار بر استفاده از نام کاسپین اشاره داشتند. این مسئله جنبههای هویتی دارد. همانطور که ما بر نام خلیج فارس تأکید داریم، نام دریای شمال ایران نیز از منظر هویتی اهمیت دارد. جالب است بدانید که در برخی موارد حتی مقامات جمهوری آذربایجان به شدت بر استفاده از نام «خزر» پافشاری دارند. اما این نام، نسبتاً جدیدتر و پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی رواج پیدا کرده است.
او سپس به پیشینه تاریخی کاسپیها پرداخت و گفت: کاسپیها از اقوام باستانی فلات ایران بودند. در گذشته تصور میشد که آنان ایرانیزبان نیستند، اما کاوشهایی در مصر نشان داد که سربازانی با نام کاسپی در ارتش هخامنشیان حضور داشتند و نامهای ایرانی داشتند. این نشان میدهد که کاسپیها در دورهای به یکی از شاخههای زبانهای ایرانی تکلم میکردند.
ملکزاده درباره معنای نام کاسپین یا ارتباط آن با زبان گیلکی اظهار کرد: این موضوع، پیچیده است و نمیتوان بهراحتی به آن پاسخ داد. باید با احتیاط به چنین شباهتهایی نگریست، زیرا میتواند گمراهکننده باشد. امیدوارم این بحث بتواند گامی در جهت شناخت بهتر تاریخ و فرهنگ ایران باشد.
فرآیند قربانیسازی اکوسیستم مازندران؛ از دریا تا جنگل
سید قاسم حسنی، دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران نیز در سخنانی درباره «فرآیند قربانیسازی اکوسیستم مازندران از دریا تا جنگل و راهبردهای جایگزین»، سخن گفت: این سمپوزیوم با دو هدف برگزار شد؛ هدف اول این بود که به یک نگاه میانرشتهای نسبت به پدیدههای طبیعی استان مازندران برسیم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و ما از متخصصان رشتههای مختلف مانند علوم دریایی، باستانشناسی، مردمشناسی و گردشگری استفاده کردیم. دانشگاهها محل گفتوگوهای علمی هستند و این تعاملات به ما کمک میکند که بتوانیم بهتر مسائل را تحلیل و راهکارهای جدیدی پیدا کنیم. وقتی سخنرانان مختلف از دیدگاههای متفاوت به موضوع نگاه میکنند، ما میتوانیم به نتایج دقیقتری برسیم و حتی مقالات یا کتابهایی با رویکرد جامعتر بنویسیم.
او درباره مفهوم «قربانیسازی اکوسیستم» توضیح داد: مفهوم «قربانیسازی مناطق» در ابتدا توسط مقامات نظامی آمریکا برای توصیف مناطقی که به دلیل آزمایشهای هستهای تخریب شده بودند، مطرح شد. اما امروزه این مفهوم برای مناطقی به کار میرود که به دلیل آلودگی شدید و تخریب محیط زیست تحت فشار هستند. در استان مازندران نیز این فرآیند در حال رخ دادن است، از دریا تا جنگلهای هیرکانی. اگر این روند ادامه پیدا کند، بهزودی این مناطق بهطور کامل قربانی توسعه نامتوازن و بهرهبرداریهای غیرمسئولانه خواهند شد.
دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران ادامه داد: عوامل جهانی، ملی و محلی عامل اصلی این قربانیسازی است. عوامل جهانی از جمله فشارهای ناشی از استخراجگرایی مدرن یا همان «نئو استخراجگرایی» که فراتر از استخراج منابع معدنی و نفت است. این روزها حتی گردشگری انبوه و تحولات مربوط به املاک و مستغلات نیز به نوعی استخراجگرایی محسوب میشوند.
او اصافه کرد: عواملی در سطح سیاستگذاری ملی همچنان نگاه سودمحور به طبیعت حاکم است. مدلهای سنتی حفاظت از منابع طبیعی همچنان غالب هستند و بهروزرسانی در این زمینه صورت نگرفته است و عوامل محلی از جمله ضعف کنشگری مدنی، ناآگاهی مردم محلی نسبت به حقوق خود و فقدان رسانههای بومی که بتوانند اطلاعات لازم را به مردم منتقل کنند.
حسنی در ادامه به ارائه راهکارهایی پرداخت و گفت: اول اینکه باید نگاهمان به مدیریت منابع طبیعی تغییر کند. برنامهریزی و سیاستگذاری باید مبتنی بر مشارکت جوامع محلی باشد. آنها باید بهعنوان سهامداران اصلی منابع طبیعی به رسمیت شناخته شوند. دوم، ایجاد شبکههای رسانهای بومی که بتوانند اطلاعات لازم را به مردم منتقل کرده و آنها را برای حفاظت از محیطزیست آگاه کنند. این آگاهی میتواند به بسیج مردمی برای مقابله با تخریب جنگلها و منابع طبیعی کمک کند. مازندران ثروتی بینظیر از نظر منابع طبیعی دارد؛ از جنگلهای هیرکانی گرفته تا دریای خزر. اگر همین امروز به فکر نباشیم و راهبردهای صحیحی اتخاذ نکنیم، این ثروت بهسرعت از دست خواهد رفت. امیدوارم با تغییر نگرش در سطح سیاستگذاری و افزایش آگاهی مردم بتوانیم این اکوسیستم ارزشمند را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.
![دو گنجینه طبیعی ایران به شدت در تهدید](https://ertebatfarda.ir/wp-content/uploads/2025/02/61940761.jpg)
آینده گردشگری در مازندران
مهدی رمضانزاده، دانشیار دانشگاه مازندران، در مورد وضعیت فعلی استان مازندران و چالشهایی که با آن مواجه است، گفت: با توجه به تجربهای که در زمینه طرح جامع گردشگری استان مازندران دارم، باید بگویم که استان مازندران با چالشهای جدی در بخشهای مختلف مواجه است. یکی از این چالشها، پراکندگی زیاد سکونتگاهها در سطح استان است. بیش از سه هزار آبادی در مازندران وجود دارد که بخش زیادی از آنها در مناطق جنگلی غرب استان قرار دارند. این مناطق بهویژه برای ما که خودمان از دیرباز در این جنگلها زندگی کردهایم، اهمیت زیادی دارد. در حال حاضر، جنگلهای هیرکانی که تقریباً ۴۸ درصد از مساحت استان را پوشش میدهند، به شدت در معرض تهدید هستند. علاوه بر این، مسئله مهاجران اقلیمی و فشارهایی که بر منابع طبیعی استان وارد میشود، مشکلات زیادی را برای ما ایجاد کرده است.
او ادامه داد: یکی از بزرگترین چالشها در گردشگری استان، ضعف زیرساختها و ناهماهنگی بین ادارات مختلف است. متاسفانه مسئولان استان در جلسات مشترک نتواستهاند به خوبی با یکدیگر همکاری کنند و این عدم همافزایی باعث مشکلات زیادی در صدور مجوزها و اجرای پروژهها میشود. برای مثال، در پروژههای بزرگ، شاهد انحرافات زیادی از برنامههای اولیه هستیم. بهعلاوه، الگوهای نامناسب در توسعه گردشگری جنگل وجود دارد که میتواند آسیبهای جدی به محیط زیست وارد کند. در این زمینه، به جای تمرکز بر پروژههای بزرگ سرمایهگذاری، باید به کسبوکارهای کوچک و مقیاسپذیر در گردشگری توجه بیشتری کنیم.
رمضانزاده با اشاره به اینکه در بحث جنگلهای هیرکانی، مهمترین مسئله، حفاظت از این جنگلها در کنار استفاده از ظرفیتهای گردشگری است، اظهار کرد: ما باید الگوهای اقتصادی مناسبی برای حفاظت از این جنگلها پیدا کنیم. در کشورهای پیشرفته، مجوزهایی به نام «مجوز بینام» وجود دارد که به توسعه گردشگری در کنار حفاظت از محیط زیست کمک میکند. متاسفانه در ایران، هنوز چنین مجوزهایی وجود ندارد و بیشتر پروژهها تحت فشار نهادهای مختلف و بدون در نظر گرفتن اصول زیستمحیطی پیش میروند. یکی از پیشنهادات ما به مسئولان این است که به جای سرمایهگذاریهای کلان، از الگوهای کوچکمقیاس برای توسعه گردشگری استفاده کنند.
دانشیار دانشگاه مازندران اضافه کرد: آینده گردشگری در مازندران، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند بسیار امیدوارکننده باشد. اما برای اینکه به موفقیت برسیم، نیاز داریم الگوهای گردشگری اصولی و پایدار را پیادهسازی کنیم. باید توجه کنیم که گردشگری در مازندران نهتنها از منظر اقتصادی بلکه از منظر اجتماعی و زیستمحیطی باید بهطور هماهنگ رشد کند. برای این منظور، مسئولان باید از رویکردهای علمیتر و متناسب با وضعیت محلی استفاده کنند و در تصمیمگیریها، همافزایی بیشتری داشته باشند. پیام من این است که جنگلهای هیرکانی و منابع طبیعی مازندران نهتنها میراث فرهنگی و زیستمحیطی ارزشمندی هستند، بلکه بخش زیادی از معیشت مردم این منطقه بهطور مستقیم به آنها وابسته است. باید بهطور جدیتر به این منابع نگاه کنیم و در برنامهریزیها، توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی را در اولویت قرار دهیم. امیدوارم که با همکاری بیشتر مسئولان و آگاهیرسانی بهتر به مردم، بتوانیم آیندهای بهتر برای مازندران و کشور رقم بزنیم.
انتهای پیام