حوادث

خواندن قرآن، زندگی قاتل را نجات داد



همشهری آنلاین ؛ حوادث: شروع این پرونده جنایی به ششم مهر سال ۹۶ برمی گردد. در آن روز گزارش یک درگیری در خیابان کارگر شمالی به پلیس پایتخت اعلام شد. وقتی ماموران در محل حادثه حاضر شدند ، با پیکر غرق در خون دو نفر در خیابان مواجه شدند که هدف ضربات چاقو قرار گرفته بودند. دو جوان مجروح شده با یکدیگر نسبت فامیلی داشتند و در ساختمانی در آن خیابان کارگر می کردند. آنها در کانکسی که داخل ساختمان وجود داشت ، زندگی می کردند که به گفته شاهدان درگیری از داخل ساختمان شروع شده و تا بیرون ادامه داشت. قاتل نیز از کارگران ساختمان بود که با چاقو به سمت دو جوان مجروح شده ، هجوم برده و آنها را مورد ضرب و جرح قرار داده بود.

گزارش جنایت

دو جوان مجروح شده به بیمارستان انتقال یافتند اما یکی از آنها به کام مرگ رفت و دیگری از مرگ گریخت. در این شرایط گزارش این جنایت به بازپرس ویژه قتل اعلام شد و کارآگاهان جنایی، تحقیقات خود را به دستور بازپرس آغاز کردند. در ابتدا به تحقیق از کارگری پرداختند که از مرگ ، رهای یافته بود. او گفت: من در ساختمانی که در حال ساخت بود کار می کردم. شب ها هم در کانکس به همراه کارگران دیگر می خوابیدیم. قاتل به اسم مجید نیز از کارگران ساختمان بود که هیچ کس از رفتارهای او خوشش نمی آمد. او ادامه داد: دو روز قبل از حادثه، پسر دایی ام از شهرستان به تهران آمد و مهمان من بود. او نیز در جست و جوی کار بود که می خواستم با کارفرمایم صحبت کنم تا شاید بتواند در ساختمان در حال ساخت مشغول به کار شود. روز حادثه، من برای انجام کاری به بیرون از ساختمان رفتم که هنگام بازگشت، پسردایی ام را دیدم که غرق در خون، مقابل ساختمان افتاده است. همزمان مجید همکارم در حالیکه چاقوی خون آلود در دست داشت از ساختمان خارج شد که به من سمت او رفتم و با هم درگیر شدیم. مجید که قصد فرار داشت، با چاقو ضرباتی به من زد و گریخت.

پشیمانی

کارآگاهان جنایی، چند روز بعد مخفیگاه مجید را شناسایی و او را دستگیر کردند. مجید در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت : روز حادثه نتوانستم خشم خود را کنترل کنم و ناخواسته مرتکب قتل مهمان همکارم شدم. او ادامه داد: چند وقتی می شد که در آن ساختمان کار می کردم اما کارگران دیگر مدام مرا مسخره و تحقیرم می کردند. بارها با آنها تذکر دادم اما فایده ای نداشت. روز حادثه تلفنی با همسرم صحبت می کردم که مقتول شروع کرد به مسخره کردن من. تلفن را قطع کردم و به او گفتم که « تو تازه دو روز است به ساختمان آمدی و حقی نداری ، رفتارهایم را به سخره بگیری.» مقتول اما برایم قلدری می کرد و من که به شدت عصبانی شده بودم برای اینکه از او زهر چشم بگیرم و بترسانمش، ضرباتی به او زدم. مقتول اما درحالیکه زخمی شده بود می خواست از ساختمان فرار کند و از مردم کمک بخواهد. من هم به دنبالش رفتم که با فامیل مقتول مواجه شدم و ناچار شدم برای فرار از مخمصه،‌او را هم با چاقو بزنم اما حالا به شدت پشیمانم و طلب بخشش دارم.

پایان کابوس های ۸ ساله

قاتل در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید و شمارش معکوس برای قصاص مرد خشمگین آغاز شد. درحالی‌که قرار بود به‌زودی، تاریخی برای اجرای حکم قصاص قاتل در نظر گرفته شود، تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به دستور قاضی امین کرمانی نژاد سرپرست اجرای احکام دادسرا، تلاش خود را شروع کرد تا از اولیای دم رضایت بگیرد. یکی از نکته‌هایی که حائز اهمیت بود، توبه قاتل و رفتارهای مناسب او در زندان بود. او در زندان چند جزء از قرآن را حفظ و در امور خیریه زندان نیز شرکت کرده بود . وقتی این اخبار به گوش اولیای دم رسید، آنها دلشان به رحم آمد و به خاطر رضای خدا تصمیم بزرگی گرفتند و سرانجام قاتل عزیزشان را بخشیدند. به این ترتیب قاتل از مجازات مرگ رهایی یافت تا به‌زودی پس از ۸ سال حبس، ‌از زندان آزاد شود.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا