حریم بانوی کرامت در شب قدر سرشار از نجواهای عاشقانه و آسمانی بود
خبرگزاری مهر، گروه استانها – دانیال قنبری: شهر قم، در نخستین شب قدر، چونان لوحی از نور و عشق در برابر دیدگان عاشقان میدرخشید، گویی آسمان، فرشتگان را به زمین فراخوانده بود تا شاهد باریدن اشکهایی باشند که هر یک حکایتی از تمنای دل را روایت میکرد و حریم بانوی کریمان نیز چون قلبی تپنده، ضربآهنگ دعا و نیایش را در دل شب جاری کرده بود.
موج جمعیت همچون جویباری پرخروش، به سوی این حریم مقدس در این شب پر سر و راز روان بود و چهرهها، همگی در آینهٔ عشق و امید گم شده بودند.
کودکی کوچک در دست مادرش با چشمهایی از جنس بهشت به نورهای حرم خیره شده بود و نگاهش بیآنکه چیزی بگوید، قصهای از پاکی و معصومیت را بر دل هر بینندهای حک میکرد.
صدای قرائت دعای جوشن کبیر آغاز شد؛ نوایی که چون موجی نرم و آرام، دلها را میفشرد و اشکها را میطلبید و هر بند دعا، دریچهای از نور بود که آسمان شب را میشکافت و دلهای مشتاق را به عرش میرساند.
در این شب مردی که در کنج حرم نشسته بود، دستی به آسمان بلند کرده و با چشمهایی که از باران اشک خیس شده بودند، خداوند را نجوا میکرد.
لحظاتی بود که گویی زمین و آسمان به صدای «الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب» در هم پیچید و دلها را چون پرندهای آزاد، به سوی ملکوت به پرواز درآورد و اشکها، این زبان بیصدای عشق، از گونهها جاری شد و در دامان آسمان پناه گرفت.
در میان ازدحام جمعیت، پیرزنی را دیدم که با دستهای لرزان تسبیحی را میچرخاند و هر دانهٔ تسبیح که میچرخید، دانهای از اشکهایش به گونههایش میغلتید؛ نگاهش، آسمان را میکاوید، گویی با هر ذکری که میگفت، یک قدم نزدیکتر به عرش میشد.
جوانی را دیدم که چشمانش را بسته و دستهایش را به آسمان بلند کرده بود و صدای لرزانش میان زمزمههای جمعیت گم شده بود، اما دلش با قدرتی وصفناپذیر، خداوند را صدا میزد و کنار او، مادری فرزند خردسالش را در آغوش گرفته بود و آرامش چهرهاش گواه بر این بود که همه چیز را به خالقش سپرده است.
در گوشهای از صحن، زنی قرآن کوچک خود را باز کرده بود و هر آیهای که میخواند، گویی مشعلی بود که در شب قدر، تاریکی را از دلش دور میساخت و همچنین در کنار او، کودکی کوچک با انگشت ظریف خود نور شمعها را لمس میکرد، گویی در هر لرزش شعله معجزهای را جستوجو میکرد.
فضای حرم پر از زمزمههای دلنشین بود، اما گاهی صدای گریهای آرام، سکوتی کوتاه ایجاد میکرد؛ اشکهایی که بر گونهها جاری میشدند، گویی پیامهایی بودند که بدون کلمات به سوی پروردگار میرفتند و در هر اشکی، قصهای از درد، امید و عشق نهفته بود.
هنگام بک یا الله فضای حرم رنگ و بویی دیگر گرفت و نوای مداح، آتشی از سوز دل را در دلها برپا کرد و هر بیت، تلخی غربت و مظلومیت مولای عدالت را به جان مینشاند.
در همین حین بود که اشکها بیاختیار سرازیر شدند؛ گویی حریم بانوی کریمه اهل بیت علیهم السلام، دامن خود را برای جمعآوری غمها گسترده بود.
وقتی مراسم به پایان رسید، مردم با چهرههایی آرامتر از حرم خارج شدند، گویی هر یک، باری از غم و اندوه را به پروردگارشان سپرده بودند و در نگاهشان، نوری از امید و آرامش میدرخشید و حرم، همچنان در سکوت شب، مأمن دلهای عاشق باقی ماند.
و حرم در میان سکوت شب باقی ماند؛ مأمنی که دلهای شکسته را به سوی عشق و آغوش پروردگار هدایت کرده بود و هر نوری که در آنجا سوسو میزد، گویی داستانی از عشق و بخشش را روایت میکرد.
حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله فرحزاد در گفتگو با خبرنگار مهر، با تأکید بر اهمیت شبهای قدر، این شبها را فرصتی بینظیر برای تغییر سرنوشت انسانها و بهرهگیری از رحمت الهی دانست.
استاد حوزه علمیه قم شب قدر را زمانی معرفی کرد که درهای رحمت الهی به روی بندگان باز میشود و تقدیرات سالانه انسانها رقم میخورد.
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد بیان کرد: شب قدر فرصتی است برای بازنگری در اعمال و تصمیمگیریهای مهم زندگی و دعا و استغفار در این شبها میتواند تأثیر عمیقی بر زندگی انسانها داشته باشد و مسیر زندگی را به سمت خوبیها تغییر دهد.
وی همچنین به ارتباط شب قدر با نزول قرآن کریم اشاره کرد و گفت: این شب فرصتی برای تدبر در آیات الهی و بهرهگیری از هدایت قرآن است و مؤمنان باید با تعمق در قرآن، از این شبهای مبارک بهرهمند شوند.
حجتالاسلام والمسلمین فرحزاد شب قدر را شبی دانست که در آن انسانها میتوانند با توبه و دعا به خداوند نزدیکتر شوند و گفت: این شبها فرصتی برای طلب مغفرت و بازگشت به سوی خداوند است.
استاد حوزه علمیه قم در ادامه سخنان خود به فضیلت شب قدر اشاره کرد و بیان کرد: این شبها از هزار ماه برتر هستند و عبادت، دعا و اعمال خیر در این شبها را معادل عبادت در هزار ماه دانست.