«ابومازن» و رسوایی خدمت به رژیم صهیونیستی؛ خیانت به آرمان فلسطین
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره، همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی و هماهنگی امنیتی با این رژیم علیه فلسطینیها، همواره یکی از بزرگترین معضلها و چالشها در مقوله اتحاد ملی فلسطین محسوب میشده و بار بزرگی را بر دوش ملت و مقاومت آن گذشته است.
بعد از آغاز جنگ وحشیانه رژیم اشغالگر علیه نوار غزه در اکتبر ۲۰۲۳ شاید برخی تصور میکردند که ممکن است تشکیلات خودگردان به ریاست محمود عباس (ابومازن) رویکرد خود را در قبال رژیم صهیونیستی تغییر دهد؛ اما این اتفاق نیفتاد و این تشکیلات حتی همکاری و هماهنگی خود را با صهیونیستها و آمریکاییها به منظور خوش رقصی برای آنها جهت دادن حکومت غزه به این تشکیلات، بیشتر کرد.
در این زمینه گروه بینالمللی بحران در گزارشی اعلام کرد که بحران حاد موجودیتی تشکیلات خودگردان فلسطین طی دوره اخیر بدتر شده و نفرت فلسطینیها از این تشکیلات روز به روز بیشتر میگردد. از طرف دیگر، اسرائیل هم تشکیلات خودگردان را به ناکارآمدی در سرکوب مقاومت و مبارزان فلسطینی در کرانه باختری متهم میکند.
رژیم صهیونیستی از ۲۱ ژانویه جاری میلادی، یعنی دو روز بعد از اجرای آتش بس در نوار غزه لشکرکشی بزرگی را به شمال کرانه باختری آغاز کرد و حملاتی که اشغالگران در این منطقه انجام دادند، منجر به تخریب گسترده اردوگاهها و مناطق شهری مجاور و آوارگی دست کم چندین هزار نفر شد؛ تا جایی که سازمان ملل هم جنایات اسرائیل را در شمال کرانه باختری با جنایات این رژیم در غزه مقایسه میکند.
وضعیت بحرانی ابو مازن در سایه وابستگی مطلق به دشمن
در حالی که تشکیلات خودگردان مدعی بود نماینده ملت فلسطین است و از آنها در کرانه باختری محافظت میکند، ابعاد خیانت این تشکیلات به مردم فلسطین در حملات گسترده اخیر رژیم اشغالگر به شمال کرانه باختری کاملاً پیداست و این تشکیلات در تعقیب و هدف قرار دادن رزمندگان مقاومت فلسطین در کرانه باختری، به صهیونیستها کمک میکند.
در اینجا قصد داریم وضعیت کلی تشکیلات خودگردان فلسطین در مرحله کنونی را با توجه به تحلیلهای کارشناسان و محققان متخصص در امور فلسطین، در چند مورد شرح دهیم:
۱. بیشترین مسئولیت تحولات کرانه باختری بر عهده تشکیلات خود گردان فلسطین است.
۲. تشکیلات خودگردان برخلاف ادعاهای خود نتوانست جایگزین واقعی برای تحقق آرمانهای مردم فلسطین ارائه کند و عامل بزرگی در رکود در نظام سیاسی فلسطین است.
۳. تشکیلات خودگردان مسئول بنبست سیاسی و تداوم شکاف داخلی در فلسطین به شمار میرود.
۴. سلب مسئولیت ملی تشکیلات خودگردان در تحقق خواستههای مردم فلسطین، این مردم را به سوی نیروهای ملی دیگر سوق میدهد که توانایی و شایستگی بیشتری برای تحقق آرمانهای ملی دارند.
۵. تشکیلات خودگردان از ابتدا سیاستهای خود را با این ایده پیش برده که برای بقای خود به مردم فلسطین نیاز ندارد؛ بلکه به حمایت آمریکا و اسرائیل نیاز دارد.
۶. تشکیلات خودگردان به این نتیجه رسیده که هیچ جایگزینی برای آن نیست و بنابراین علی رغم نارضایتی شدید مردم فلسطین از عملکرد آن، انگیزهای در تشکیلات خودگردان برای انجام اصلاحات وجود ندارد.
۷. تشکیلات خودگردان عملاً یک اداره مدنی است که خودش را موظف به اتخاذ یک موضع ملی سیاسی نمیداند.
۸. تشکیلات خودگردان فاقد هرگونه دیدگاه سیاسی برای جایگزینی توافقنامه اوسلو است؛ در حالی که رژیم صهیونیستی به طور سیستماتیک این توافق را نقض کرده و به مفاد آن عمل نمیکند.
۹. تشکیلات خودگردان فلسطین از نظر سیاسی و عملی پایان یافته و برخلاف آنچه که در توافقنامه اوسلو آمده بود، هیچ نقش و موقعیت جدی برای این تشکیلات در نظر گرفته نشده و مأموریت اصلی آن هماهنگی با رژیم صهیونیستی و خدمت به منافع این رژیم است.
۱۰. تشکیلات خودگردان فلسطین مسئولیت فروپاشی سیستم امنیتی فلسطین در مواجهه با وحشیگری رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد و هیچگونه اعتراض قاطع و عملی به جنایات این رژیم علیه فلسطینیها نداشته است.
۱۱. تشکیلات خودگردان به دلیل ترس از قطع امتیازات مادی که از طریق هماهنگی امنیتی مستمر با رژیم صهیونیستی به دست آورده است، از مقابله با این رژیم میترسد.
۱۲. حضور نظامی مکرر رژیم صهیونیستی در کرانه باختری، عملاً نقش تشکیلات خودگردان را به حاشیه برده و صرفاً آن را تبدیل به یک نهاد مدنی کرده که تنها بار بخش آموزش و بهداشت کرانه باختری را بر عهده دارد که حتی این مأموریت را هم نمیتواند به درستی انجام دهد و کاملاً وابسته به صهیونیستها است.
۱۳. در شرایطی که رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته اردوگاههای شمال کرانه باختری را به یک غزه کوچک تبدیل کرده و آنها را کاملاً از بین ببرد، تشکیلات خودگردان هیچ اقدامی برای مقابله با این تجاوزات اشغالگران انجام نداده و حتی به آنها کمک هم میکند، بنابراین تشکیلات مذکور نمیتواند ادعا کند که بر کرانه باختری مسلط است.
بر این اساس، تحلیلگران معتقدند، تا زمانی که آمریکا و اروپا به حمایتهای مالی از تشکیلات خودگردان ادامه میدهند، تشکیلات خودگردان باقی خواهد ماند. این تشکیلات در واقع هیچ اهمیتی به نظر مردم فلسطین نمیدهد.
ناتوانی تشکیلات خودگردان فلسطین در ایجاد یک ساختار سیاسی منسجم و عدم وجود رهبران کارآمد در این تشکیلات، موجب شده تا فاقد هرگونه تصمیم مستقل و یا صلاحیت تصمیم گیری باشد و در واقع آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که حتی برای مسائل داخلی این تشکیلات هم تصمیم میگیرند.
تشکیلات خودگردان فلسطین هیچگونه دیدگاه راهبردی ایجاد نکرده و به یک خط سیاسی عملاً ناموجود متکی بوده است؛ به این صورت که همواره خودش را به وعده آمریکا و کشورهای عربی مبنی بر اجرای راهکار دو دولتی امیدوار کرده، در حالی که خودش هم میداند صهیونیستها به هیچ وجه اجازه تشکیل کشور فلسطین را نخواهند داد.
به همین دلیل است که برخی از فلسطینیها تشکیلات خودگردان را مانع بزرگی در مسیر مقابله با اشغالگری میدانند و برخی هم معتقدند که این تشکیلات بار بزرگی بر دوش فلسطینیها است و موجب میشود تا مردم فلسطین نتوانند سلاح خود را به شکل یکپارچه علیه دشمن اشغالگر، نشانه بگیرند.
با توجه به مواردی که گفته شد، تشکیلات خودگردان فلسطین در شرایطی قرار دارد که حتی از خودش هم نمیتواند دفاع کند و به جایی رسیده که ممکن است مدتی بعد حتی رژیم صهیونیستی هم به این تشکیلات نیازی نداشته باشد؛ زیرا در سایه ضعف و انفعال تشکیلات مذکور، رژیم صهیونیستی سیطره بخش بزرگی از کرانه باختری را به دست گرفته است.
تشکیلات خودگردان امروز در کرانه باختری تبدیل به نهادی شبیه به شهرداری شده و نقش آن هم محدود به همین نهاد است؛ زیرا طی سالهای طولانی امتیازات زیادی را به بهانه های بیهوده همچون معامله عاقلانه و … به دشمن داده است.