فرهنگی و هنری > فرهنگ عمومی

هشدار نسبت به وقوع یک تراژدی بزرگ در صنایع خلاق / فقدان آمار؛ بحران‌ اقتصاد فرهنگ



ارتباط فردا: یک پژوهشگر صنایع خلاق که پیش از این به تعریف این صنایع پرداخته و درباره تاثیرگذاری فرهنگی و اقتصادی خلاقیت، چالش‌های مدیریتی، عدم توجه صحیح به این حوزه و … صحبت کرده بود، اکنون و در بخش دوم گفت‌وگوی خود با ایسنا به اهمیت آموزش خلاقیت و مشکلاتی که در سایه عدم تعهد به قانون مالکیت معنوی در این زمینه به وجود می‌آید اشاره کرده است.

بیشتر بخوانید:

محدود کردن صنایع خلاق به لفاظی‌های مدیریتی

حجت‌اله مرادخانی در بخش دوم گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا، درباره نقش و جایگاه مد پایدار در گسترش صنایع خلاق، توضیح داد: محصولات حوزه فشن جزئی از محصولات طراحی است که در طبقه‌بندی صنایع خلاق به آن اشاره شد، اما آنچه که مسلم است موضوع ارزش افزوده‌ای است که این بین اتفاق می‌افتد. رویکرد شرکت‌های کلان حوزه مد همواره به واسطه نوعی برده‌داری از تولیدکنندگان‌شان در کشورهای کمتر توسعه‌یافته و یا آسیب‌هایی که به محیط زیست وارد می‌کنند، مورد نقد است و آنها تحت فشار افکار عمومی و رسانه‌ها در حال اصلاح روش‌های خود هستند به شکلی که به عنوان مثال شرکت نایکی در تلاش است تا تولیدات خود را به سمت استفاده از چرم مصنوعی ببرد و اقداماتی از این دست در جریان است تا تلاش شود صنعت مد و لباس هم به منابع تجدیدپذیر آسیب وارد نکنند. شاید صحبت درباره مد پایدار به معنای ایده‌آل آن یک مفهوم رویایی باشد، اما بررسی برندها نشان می‌دهد که همگی به سمت اصلاح فرایندهای خود گام برداشتند و این موضوع هم همانطور که اشاره کردم، ناشی از فشار رسانه‌ها، افکار عمومی و تقاضاهای مردمی است.

هیچ‌کس با خوردن یک قرص خلاق نمی‌شود!

او با تاکید بر نقش آموزش برای رشد و توسعه صنایع خلاق، اظهار کرد: برای رشد خلاقیت و توسعه اقتصاد خلاق در جامعه، بدون شک مبنای اصلی آموزش است. خلاق شدن آدم‌ها فرایند دستوری نیست که با خوردن یک قرص اتفاق بیفتد؛ بلکه فرایندی است که در گذر زمان با پرورش ذهن خلاق امکان‌پذیر می‌شود و اصل این مسئولیت به دوش ساختارهای آموزش و پرورش پایه است که ما اصولا ضربه مهلک و اساسی را هم از همان حوزه خورده‌ایم.

اهمیت آموزش پایه برای پرورش خلاقیت

مرادخانی رویکردهای آموزش و پرورش در کشور را هنرستیز و خلاقیت‌گریز دانست و ادامه داد: گاهی در مدارس این‌گونه است که برای زنگ هنر هر معلمی که بیکار باشد را سر کلاس می‌فرستند یا گاهی اوقات می‌گویند به جای زنگ هنر، درس ریاضی یا علوم تدریس شود. وقتی این رویکرد در آموزش و پرورش وجود دارد، چگونه می‌توان درباره رشد خلاقت در جامعه صحبت کرد؟ به نظر بنده صحبت کردن در این خصوص بدون در نظر گرفتن آموزشِ پایه نوعی شوآف (خودنمایی) است.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در گذشته هنرآموزی یک ارزش مبنایی در عرف سنتی بود، گفت: یعنی در یک خانواده اگر پدر و مادر قالی‌بافی بلد بودند، فرزندان هم به عنوان یک ارزش این هنر را یاد می‌گرفتند و این به افراد اعتبار اجتماعی می‌داد. با تغییر سبک زندگی این رویکرد هم تغییر کرده است، اما در دوران جدید آموزش هنر و پرورش ذهن خلاق و هنرمند کودکان و نوجوانان به عهده آموزش و پرورش است و ساختار سُلب آموزش و پرورش در ایران، خود مهم‌ترین مانع شکل‌گیری رشد و توسعه خلاقیت در جامعه است و تا مادامی که این امر اصلاح نشود آشنایی با صنایع خلاق میسر نمی‌شود.

آموزش سرفصل‌های دهه ۶۰ به دانشجویان امروزی!

او با تاکید بر اینکه آموزش یک فرایند بلندمدت است، درباره وضعیت آموزش صنایع خلاق در مقاطع بالاتر، اظهار کرد: در مقطع آموزش عالی هم مشکلات ما کم نیستند. برای مثال سرفصل‌های آموزشی دانشگاه‌ها مربوط به دهه ۶۰ است و هنوز به‌روزرسانی نشده‌اند و طبق تصمیمات آموزشی دهه ۶۰ این دروس آموزش داده می‌شوند، درحالی که جهان بی‌نهایت متفاوت شده است و محتواهای آموزشی، اهداف آموزشی و روش‌های آموزشی و … تغییر کرده است. بنابراین تا زمانی که سرفصل‌های ما مربوط به ۴۰ سال پیش باشد چگونه می‌توان انتظار داشت که آموزش عالی کار خاصی انجام دهد؟

دانشگاه به مثابه خط تولید مقاله

این پژوهشگر صنایع خلاق درباره مانع دیگر در آموزش عالی، بیان کرد: پذیرش دانشجوی حوزه هنر نباید با روش کنکوری فعلی باشد بلکه باید به روش غیرمتمرکز اتفاق بیفتد؛ یعنی گزینش صورت گیرد. به صرف اینکه فرد در کنکور و تست‌زنی رشته نقاشی قبول شده است نباید او را پذیرفت، باید دید آیا او ذهن هنری و توان طراحی و علاقه به این هنر دارد یا فقط می‌رود که واحد پاس کند؟ در شرایطی که دانشجو فقط آمده که واحد پاس کند و برود، نمی‌توان امیدوار بود که خروجی مشخص و مناسبی داشته باشد. با نگاهی به خروجی های دانشکده‌های هنر در چند دهه اخیر این خسران و رکودِ تلخ به طور واضح قابل مشاهده است. انگار که گروه‌ها و دانشکده‌ها تبدیل به خط تولید جزوه و مقاله شده‌اند، بی‌آنکه راهکار یا راهبرد معینی برای توسعه خلاقیت و توان آفرینش هنری دانشجویان وجود داشته باشد.

آماری از سرمایه‌گذاری نداریم

نامشخص بودن حجم سرمایه‌گذاری بر صنایع خلاق در ایران موضوع دیگری بود که مرادخانی به آن اشاره کرد و گفت: عدد و رقم درستی در این زمینه وجود ندارد. یکی از بحران‌های اقتصاد فرهنگ در کشور ما این است که سامانه متمرکز مدیریت دانش و اطلاعات نداریم؛ بنابراین تمام آمار و ارقامی که منتشر می‌شود فاقد مبنای قابل اتکا است؛ از این رو کذب است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ما درباره کیفیت صحبت نمی‌کنیم که هر کارشناس از دیدگاه خود چیزی بگوید، صحبت از کمیت‌ است که واحد معرفی آن هم اعداد است که نمی‌توانند متغیر باشند یا از زاویه‌های مختلف به آن نگاه کرد. در دنیای امروز که بر مبنای اعداد و ارقام و تخمین‌های آماری که روش‌مند است و محاسبات با درنظر گرفتن درصد خطای مشخص صورت می‌گیرد و افراد و سازمان‌ها بر اساس آن اعتبار خود را خرج می‌کنند، نمی‌توان به آمار بدون پشتوانه دقیق اعتماد کرد.

پایداری صنایع خلاق بدون حقوق مالکیت معنوی بی‌معناست

او مسئله عدم حمایت از حقوق مالکیت فکری مولف در صنایع خلاق را چالشی جدی خواند و اظهار کرد: یکی از موانع و چالش‌های توسعه صنایع خلاق این است که قوانین جدی برای حمایت از صاحبان ایده و خالقان آثار وجود ندارد و یا اگر قانونی هم وجود دارد، ضمانت اجرایی ندارد. به طوری که می‌خواهیم با قوانین مصوب دهه ۵۰ که کمی‌ به‌روزرسانی شده‌اند، چالش‌های مولفین و صاحبان ایده امروز را برطرف کنیم. البته در همین بخش هم مختصر قوانین موجود به پستو رفت و اتفاق جدیدی برای آن نیفتاده است. تا مادامی که قوانین بازدارنده در حمایت از آثار و ایده‌های افراد صاحب ایده وجود نداشته باشد و فعالان صنایع خلاق پشتوانه حقوقی نداشته باشند، بی‌تعارف بگویم صحبت درباره مفهوم برندینگ، بازاریابی، صادرات و پایداری در این حوزه بیشتر خودنمایی و به بازی گرفتن افکار مخاطبان است.

وفور محصولات کپی‌شده در بازار

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: افرادی هستند که اثر دیگران را کپی‌برداری می‌کنند و نهایتا با یک تغییر رنگ جزئی عینِ همان محصول را ارائه می‌کنند. خلاقیت یعنی ایده ابتکاری و نو که در ذهن هنرمند شکل می‌گیرد و به صورت بدیعی به محصولی نو مبدل می‌شود. هر زمان این ایده تبدیل به یک محصول یا خدمات خاص شود در آن مرحله نوآوری اتفاق افتاده است که این روند هم با صرف زمان، پول و هزینه‌های مختلف رخ می‌دهد که ممکن است حتی چند سال طول بکشد. خب در این بین فرد کپی‌کار به راحتی در عرض یک هفته محصول دیگری را کپی و به صورت انبوه تکثیر می‌کند؛ به طوری که در سراسر ایران می‌توان آن را پیدا کرد. به همین راحتی تلاش و عمر هنرمند خلاق به تاراج می‌رود بی‌آنکه قانون مستحکمی از حقوقشش دفاع کند. در حالی که خارج از ایران حتی محصولات کپی در حکم قاچاق و روئیت آن جرم است، اما در ایران مانند نقل و نبات محصول کپی‌شده در همه جای بازار ما ریخته است.

برندینگ یک نمایش نخ‌نماست تا زمانی که…

مرادخانی ادامه داد: از طرفی وقتی عضو کنوانسیون‌های بین‌المللی مالیکیت فکری نیستیم یعنی به کپی نکردن محصولات دیگر کشورها شامل نرم‌افزارها، کتاب‌ها، اسباب‌بازی و … پایبند نیستیم، در این شرایط چرا باید خارج از محدوده ایران برای کار و اثر ما حمایت حقوقی وجود داشته باشد و حقی برایمان قائل باشند؟ تا این چالش به طور جدی در داخل برطرف نشود، برندیگ در حوزه صنایع خلاق یک نمایش نخ‌نماست.

هشدار نسبت به وقوع یک تراژدی بزرگ

او در پایان بیان کرد: باتوجه به اینکه مزیت ایران در حوزه فرهنگ و آفرینش‌های هنری بوده است و در دنیای امروز هم هرجایی که اسمی از ایران به میان می‌آید در  حوزه موزه‌ها و مجموعه‌های هنری و هنرهایی است که در ادوار گذشته خلق شده و می‌درخشند؛ از این رو سرمایه‌گذاری افراطی در سایر حوزه‌ها و بی‌توجهی به این حوزه به گونه‌ای خودزنی است و عرصه صنایع خلاق با توجه به گستره قابل توجهی که در سراسر ایران دارد یک ظرفیت بالقوه فوق‌العاده است که می‌توان به کمک آن اشتغال پایدار ایجاد کرد، صادرات غیرنفتی را رشد داد و به طور کلی باعث بهبود معیشت هموطنان شد. البته این به شرطی است که از این چرخه گسترده و به شدت در حال رشد، عقب نمانیم چون برای ما که از این نظر حرف‌هایی برای گرفتن داریم، عقب ماندگی یک تراژدی غمگین و بزرگ خواهد بود.

انتهای پیام



منبع:ایسنا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا